سرگذشت تکاندهنده ساحل در محله بدنام ها / اسارت دختر زیبا در زندان آزارهای ناپدری
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۴۷۷۶۴
شاید از نظر خیلی ها زنان مجرم ، موجودات ناپاکی باشند که به مسیر تاریک زندگی خود خو گرفته اند و باید از آنها دوری کرد و تنها به عنوان آئینه عبرت به آنها نگریست. اما اگر مانند من به اقتضای شغل خود ارتباطی مستمر با این زنان و دختران داشته باشی، آنان را قربانی بی مهری و ناآگاهی اطرافیانشان می بینی.
به گزارش رکنا، والدین ناآگاه و یا همسران بی مهر و بی ملاحظه ای که اجازه ندادند تا این زنان و دختران مسیر عادی و بهنجاری که هر کدام از ما در زندگی خود طی کرده ایم را طی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توی بازداشتگاه زنان ملاقاتش کردم. چند روزی می شد که به اجبار حضور در بازداشتگاه شیشه را ترک کرده بود و تشنه یک نخ سیگار بود. با هماهنگی کارکنان بازداشتگاه سیگاری به او دادم و از او خواستم تا داستان زندگی اش را برایم بگوید. صبر کردم عطشش برای کشیدن سیگار فرو بنشیند و خودش شروع کند.
از پشت حلقه های دود، چشمان روشن و موهای طلایی اش پیدا بود. اندک زیبایی که در میان جسم چروکیده از سال ها اعتیاد به شیشه هنوز توجه هر بیننده ای را جلب می کرد. شروع به گفتن کرد:
پدرم را هیچوقت ندیدم. ناپدری داشتم. توی مدرسه شاگرد زرنگی بودم و برای آینده ام رویا می بافتم. به نوجوانی که رسیدم آزارهای ناپدری ام شروع شد. نمی توانستم از خودم دفاع کنم یا مشکلم را به کسی بگویم. وقتی به مادرم گفتم تنها واکنشش سکوت بود. خیلی تلخ است اما کاری نکرد شاید چون پشتیبانی نداشت و می ترسید ناپدری ام ما را بیرون بیاندازد.
اشک توی چشم هایش حلقه زد و ادامه داد: فکر می کنید برای چه معتاد شدم؟!
سرشار از حس بی ارزشی و پوچی درس را رها کردم و راهی پارک ها و خیابان ها شدم و کم کم دوستان جدیدی پیدا کردم. پسران و دخترانی شبیه به خودم که دور هم جمع می شدند و سعی می کردند با مواد و ... دردشان را فراموش کنند. اما این کارها درمان نیست، وقتی کسی نیست که دستت را بگیرد فقط زخم هایت را عمیق تر می کنی و بیشتر در منجلاب فرو می روی!
برای هزینه مصرف شیشه نیاز به پول داشتم و همین باعث شد به همراه پسرهای معتادی که می شناختم به سرقت بپردازم. سرقت هر چیزی که کمک می کرد پول مواد آن روزم تامین شود. الان هم که اینجا هستم یک عدد دوچرخه دزدی همراهم بود و توی پارک منتظر فروشنده مواد بودم تا آن را با شیشه معاوضه کنم که توسط گشت کلانتری دستگیر شدم.
در این سالها، چند باری از خانه فرار کردم و مدتی با پسر آشنا شدم و چند ماه در باغی در ورامین زندگی کردم. همان زندگی در آلونک گوشه باغ به دور از خانواده، برای اینکه احساس خوشبختی بکنم کافی بود. البته خوشبختی که از آن حرف می زنم روزگار گذراندن با سرقت های خرد و خماری بود.
آنجا محله بدنامی بود و اصلا برای زندگی یک زن تنها مناسب نبود. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه پسری که با همدستی اش سرقت می کردم را به جرم سرقت دستگیر کردند و من ماندم و ترس از دستگیر شدن. اراذل و اوباشی که با او سرقت می رفتند همین که از دستگیری اش با خبر شدند به سراغ من آمدند و فکر می کردند که من او را لو داده ام.
چند ثانیه ای را در سکوت گذراند می شد عمق درد و رنجش را از نگاهش خواند و از لرزش لبهایش ... سیگارش را روی زمین انداخت و در حالی که زیر پا له می کرد گفت: می دانید دنیایی که من در آن رشد کردم و روزگار گذراندم دنیای تاریکی است. اطرافیانت همه گرگ های گرسنه ای هستند که تو، به عنوان یک زن هیچ ارزشی برایشان نداری.
در این زندگی تنها دلخوشی ام پسرم است که این روزها مادرم از او مراقبت می کند. خیلی خنده دار است نه؟ من با یک فرزند به نقطه شروع فلاکت هایم بازگشته ام و کودکم را به همان کسانی سپردم که رویاهایم را سوزاندند و این سرنوشت را برایم رقم زدند .!! در این سال ها کسی با این حد از بی پناهی و بی کسی دیده بودید؟
چه چیزی می توانستم به او بگویم که تسکینی برای این درد عمیق باشد؟ جز اینکه تشویقش کنم به فرزندش به عنوان نقطه قوت و امیدش برای اصلاح شرایط زندگی اش نگاه کند و اجازه ندهد پسرش نیز همین مسیر پر از سیاهی و تاریکی را طی کند.
ساحل به سلولش بازگشت. همانطور که از دور با نگاهم بدرقه اش می کردم، به دختران بی پناهی می اندیشیدم که زیر سقف برخی خانه های این شهر با سرنوشت تلخ خود در نبردی نابرابر هستند ...
نظریه کارشناس
- در سال های اخیر به لطف تلاش های سازمان های حمایتی دولتی و همچنین سازمان های مردم نهاد پناهگاه های امنی برای زنان و دختران آسیب پذیر ایجاد شده است که لازم می باشد تا اطلاع رسانی وسیع تری در خصوص وجود این اماکن، در جامعه صورت گیرد تا افراد خود را مجبور به ادامه زندگی در کنار اعضای آزارگر خانواده نبینند .
- شما می توانید به عنوان یک شهروند مسئول و دلسوز، موارد همسر آزاری، کودک آزاری و سالمند آزاری را از طریق شماره 123 به اطلاع اورژانس خدمات اجتماعی برسانید.
- متاسفانه با توجه به نگاه بدبینانه جامعه به افراد سابقه دار، اصلاح شرایط زندگی و در پیش گرفتن یک زندگی شرافتمندانه برای بسیاری از آنها سخت و غیر ممکن می گردد خصوصا اگر فرد مذکور زن باشد! و هیچ فرصتی برای اصلاح و جبران به آنان داده نمی شود! با این وجود، امروزه موسسات خیریه ای در کشور وجود دارند که تنها زنان سابقه دارو نیازمند به کمک و حمایت را به استخدام در می آورند.
ضمن تقدیر و تحسین اینگونه فعالیت های انسان دوستانه، باید از افراد خیری که قصد دارند گام مثبتی در جهت تغییر مسیر زندگی دیگران بردارند دعوت نمود تا امکان اشتغال و آموزش مهارت های زندگی سالم را برای زنان سابقه دار و معتاد فراهم آورند .
سرگرد سمانه مهربانی - فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا زنان مجرم بازداشتگاه زنان ناپدری آزارگر خانواده کودک آزاری اخبار حوادث کودک آزاری ناپدری زنان مجرم بازداشتگاه زنان سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت بازار آزاد همسر مهدی قائدی فال قیمت دلار دختر معظم انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۴۷۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مستندی نیمساعته که ساختش ۱۶ سال زمان برد
مستندی نیمساعته که ساختش ۱۶ سال زمان برده به سوالهای ثابتی که پدری هر سال در روز تولد دخترش از او پرسیده اختصاص دارد. دختر از کودکی به جوانی میرسد و هر سال با این سوالات پدر مواجه میشود.
به گزارش همشهری آنلاین، این ۴ مستند در ۴ ژانر مختلف تماشاگر را با جنبههایی از جنگ، روابط انسانی، سینما و قتل و مرگ آشنا میکند که در یک کلام میتوان آنها را چهار پرده مختلف از زندگی دانست.
آنها نباید پیر شوند
کارگردان: پیتر جکسون
سال ساخت: ۲۰۱۸
این فیلم با استفاده از فیلمهای اصلی گرفتهشده از جنگ جهانی اول، محفوظ در آرشیو موزه سلطنتی جنگ که بیشترشان تاکنون دیده نشدهاند، به همراه صداهای ضبطشده توسط بیبیسی و مصاحبههای آیدبلیوام که از بریتانیاییهای حاضر در نبرد گرفته شده، ساخته شده است. بیشتر این فیلمها رنگی شده و با استفاده ابزارها و تکنیکهای مدرن تبدیل شدهاند و برای اثرگذاری بیشتر و هرچه نزدیکتر شدن به تجربه واقعی سربازان از نبرد، از جلوههای صوتی و صداپیشه در آن بهره برده شده است. سازندگان فیلم ۶۰۰ ساعت مصاحبه با ۲۰۰ کهنهسرباز و ۱۰۰ ساعت فیلم ویدئویی اصلی را برای ساخت فیلم بازبینی و بررسی کردند.
یکسال را چطور اندازه میگیرید؟
کارگردان: جِی روزنبلات
سال ساخت: ۲۰۲۱
این مستند درباره رابطه یک پدر و دخترش به وسیله فیلمهای خانگی است. پدر هر سال در روز تولد دخترش از او فیلم میگیرد و سوالات یکسانی میکند. دختر از طفلی نوپا به زنی جوان با همه زیبایی و مراحل ناخوشایندش در این میانه تبدیل میشود در حالی که رابطه پدر و دختر با تمام پیچیدگیهایش تکامل مییابد. پدر تولدهای دختر را از ۲ سالگی تا ۱۸ سالگی با دوربین ثبت کرده و از آن مستندی ساخته که تماشاگر را به اندیشیدن درباره زندگی خودش وامیدارد. ساخت این فیلم نیمساعته که در مراسم اسکار نودوپنجم نامزد جایزه بهترین مستند کوتاه بود، ۱۶ سال زمان برده.
کینگ بر پرده سینما
کارگردان: دافنه بایویر
سال ساخت: ۲۰۲۲
استیفن کینگ پادشاه داستاننویسانی است که آثارشان از صفحات کاغذی به پرده نقرهای سینما رسیده است. حتی کارگردان سختگیری مثل استنلی کوبریک هم از یکی از داستانهای کینگ اقتباس کرد و فیلم درخشان «درخشش» را بر اساس کتابی از کینگ به همین نام ساخت؛ هرچند کینگ هر جا که فرصتش را پیدا کرده، نارضایتی خودش را از اقتباس کوبریک اعلام کرده و هیچ خودش را در محذورات قرار نداده که خیلی رُک و علنی فیلم کوبریک را نکوبد. از سال ۱۹۷۶ تاکنون بیش از پنجاه کارگردان از آثار این نویسنده اقتباس کردهاند. این مستند به بررسی آثار این کارگردانان، اقتباسها و منابع آنها میپردازد.
قاتل هیلساید: شیطان در لباس مبدل
کارگردان: الکسا دانر
سال ساخت: ۲۰۲۲
اعمال آدم همیشه دنبال آدم میروند. هرقدر هم کسی بخواهد از کارهایی که کرده و تاثیرات مخربی که روی زندگی دیگران داشته دوری کند و خیال کند که نتیجه اعمالش دور از او باقی میماند، کسانی هستند که واقعیت را فراموش نمیکنند. «قاتل هیلساید» درباره قاتلی سریالی به نام کنت بیانچی است که فکر نمیکرد بابت کارهایش محاکمه شود. ویدئوهای به جای مانده از ماههای منتهی به دستگیری وی در این مستند استفاده شده که روانشناسی جالبی نه صرفا از ذهن یک قاتل زنجیرهای، بلکه از ذهن آدمی است که خود را محق به انجام هر کاری میداند، اما ذهن بسته و دیکتاتورمآبش اجازه نمیدهد بفهمد که بالاخره کابوس مجازات به سراغش میآید.